آرادآراد، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره

آراد ني ني ناز ما

آراد در اين يک سال که گذشت

میگفتم سخته میگفتن چشم به هم بزنی می گذره میگفتم این شب بیداریا با چشم به هم زدن نمی گذره میگفتن هیچی از این شب بیداریا یادت نمی یاد میگفتم من به شش ماه نکشیده می میرم میگفتن 60 سال می گذره و تو همچنان مادر خواهی بود میگفتم پس کی بزرگ می شه؟ باز همون جمله کلیشه ای و همیشگی : چشم به هم می زنی می گذره..... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حالا میگم: راست گفتن چشم به هم زدم و گذشت یک سال گذشت... دیگه حالا از پلک زدن می ترسم قبل از هر پلک زدن خوب نگاهت می کنم شاید بر هر پلک زدنی همه چیز زود بگذره و من بمانم دلتنگ!!!...
13 تير 1391

آراد در 13 ماهگي

تو را به جای همه کسانی که شناخته ام دوست می دارم. تو را به جای همه روزگارانی که نمی زیسته ام دوست می دارم. برای خاطر عطر نان گرم و برفی که اب می شود و برای خاطر نخستین گلها. تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم. تو را به جای همه کسانی که دوست نمی دارم دوست می دارم. سپیده که سر بزند در این بیشه زار خزان زده شاید دوباره گلی بروید شبیه انچه در بهار بوییدیم. پس به نام زندگی هرگز مگو هرگز...که بی تو زندگی مزاحمتی نا خواسته است برای من...   ...
12 تير 1391
1